:: برهان صدیقین
( رشته : معارف اسلامي )
fjrigjwwe9r2Admin_Pages:text برهانهای خداشناسى به برهانهای وجودشناختى و جهانشناختى تقسيم مىشود.
براى برهانهای وجودشناختى (برهان صديقين)، تقريرهای مختلفى وجود دارد که از بیست نوع بیشتر است. در این نوع برهان، از وجود برای اثبات وجود استفاده می شود.
این نوع برهان همان آیات انفسی است که در آیه 53 از سوره «فصلت» به آن اشاره شده است. این آیه می فرماید: «آیات و نشانه های خود را در آفاق (عالم بیرون) و در درون آنها (انفس) به ایشان نشان خواهیم داد تا روشن شود که او حق است».
در آیات آفاقی، از ممکن (مخلوقات) به وجود خالق و واجب الوجود پی می برند و به آن استدلال می کنند.
در «مكتب اشراق»، بر اساس قاعده نور، برهان صدیقین را تقریر می کنند و در «حكمت متعاليه» بر مبناى اصالت و وحدت و مراتب وجود به تقریر برهان صدیقین می پردازند و اينكه «وجود بما هو وجود» عين تمام و كمال و فعليت است؛ و اینکه اگر نقصان و نداشتن فعليت در ساحت وجود راه مىيابد، از ناحيه معلوليت و وابستگى است.
«علامه طباطبایی» در تقریر برهان صدیقین گفته است: وجود واقعيتى است كه هر صاحب شعورى ناگزير است به آن اذعان و اعتراف کند. استدلال به بطلان وجود مستلزم ثبوت و وضع آن است، زیرا همان كسى كه مىگويد اشيا در واقع موهوم اند واقعيت را قبول و اثبات كرده است. آن واقعيتى كه عدم و بطلان نمىپذيرد واجب الوجود بالذات است. چيزهايى كه در واقعيت داشتن خود به واجب الوجود بالذات محتاج اند واجب بالغير و قائم به اويند (که از آنها به «ممکن الوجود» نیز تعبیر می شود). بنابراين، وجود خداوند (واجب الوجود بالذات) ضرورى و بديهى است؛ و برهانهایی که برای اثبات خدا به کار می رود نقش تنبيهى (هشدار دادن و متوجه کردن) دارد و او مستغنی از برهان است. «برهان صدیقین» برهانی است که در آن «آفتاب آمد دلیل آفتاب»؛ یعنی همان طور که برای اثبات آفتاب از وجود خود آفتاب استفاده می شود، در اثبات واجب الوجود نیز به خود وجود استدلال می شود و وجود امری بدیهی است و نیاز به اثبات ندارد.
|