مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل جبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة ماه حبة یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم [1390/02/12] دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد [1390/02/12] گر گوش دل به گفته‌ی سعدی کند کسی * * اول رضای حق طلبد پس رضای خویش [1390/02/12] Department of Social Work, Islamic Azad University Khomeinishahr Branch, Daneshjou Blvd, Iran [1390/02/12] Social Work ، مددکاری اجتماعی ، محمد رضا ایروانی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر [1390/02/11]  
:: مددكاري فردي( كار با فردcase work )

تاریخ ارسال : 1391/03/12
بازدید : 3306

مددكاري فردي( كار با فردcase work )

   یکی از شیوه های کار در مددکاری اجتماعی، مددکاری فردی است. دراین شیوه، مددکار اجتماعی رو در رو با یک مددجو می نشیند و با هدف بازتوان کردن مددجو به ایجاد ارتباط و فعالیت می پردازد.

مددکاری اجتماعی برای موفقیت در مددکاری فردی باید روانشناسی بداند. باید مکاتب و نظریه های روانشناسی را بشناسد و ازتئوریهای شخصیت آگاه باشد.

در حقیقت مددکار اجتماعی در این روش، نقش یک روانشناس را بازی می کند اما کاری فراتر از روان درمانی انجام می دهد. مددکار اجتماعی در مددکاری فردی با ارتباطی که ایجاد می کند سعی در شناخت نگرشها و رفتارهای مددجو دارد تا با بازخوردهای درست و دقیقی که نشان می دهد، مددجو را به بازتوانی اجتماعی - روانی و مهمتر از آنها بازتوانی در ارتباطات اجتماعی برساند.

در مددکاری فردی، مددکار باید به ابزارهایی مجهز باشد، این ابزارها علاوه برتئوریهای روانشناختی، توانایيهای فردی و مهارتهایی را نیز طلب می کند. یکی از این ابزارها به "گوش سوم" معروف است. چشمهای مددکار اجتماعی، گوش سوم او هستند. یک مددکار حرفه ای با آگاهی از اینکه 55% پیامهای انسانها غیر کلامی رد و بدل می شوند، سعی می کند تمام رفتارهای مددجو را دیده و با استفاده از دانش بالای خود در شناخت زبان تحلیل کند. (1)

    مددکاری فردی یکی از روشهای مددکاری اجتماعی است که اساساً از طریق رابطه همه جانبه فرد با فرد می کوشد تا ظرفیت استعداد و قابلیتهای مددجو را کشف و برای وی آشکار سازد. این قابلیت و استعداد را باید آنگونه پرورش داد و تقویت کرد تا مددجو بتواند با استفاده از امکانات و منابع موجود، خود به احتیاجات خویش پاسخ دهد و نه تنها با حل و فصل مسایل مشکلات خویش با محیط سازگاری بهتری پیدا کند ، بلکه در صورت لزوم و امکان ، اوضاع را به نفع خود و اجتماع تغییر دهد تا از زندگی مرفه تری برخوردار شود. در تعریف دیگر، مددکاری فردی عبارت  است هنر کمک کردن به فرد به منظور پیشرفت و توسعه استعدادهای نهفته وی و استفاده از آنها برای حل مسایل و مشکلاتی که وی در محیط اجتماعی خویش با آنها روبرو می شود. مددکاری فردی، هنری است که دانش و معلومات مربوط به علم و روابط انسانی و مهارت در ایجاد رابطه به کار می برد تا استعدادهای نهفته و مکنون افراد را برانگیزد و منافعه اجتماعی متناسب و مربوط را به حرکت درآورد تا سازگاری بهتری بین مددجو ومحیط ایجاد گردد».

    مددکاری فردی هنري است كه دانش ومعلومات مربوط به علم روابط انساني و مهارت درايجاد رابطه را به كارمي گيرد تا استعداد نهفته ومكنون افرادرابرانگيزاند. مددكاري فردي فعاليتي سازمان يافته است كه به افرادي از جامعه كه به نوعي به آن نيازمند هستند عرضه مي شود تازمينه رضايت مندي واستقلال آنها را فراهم سازد.

همچنين منابع اجتماعي متناسب ومربوط را به حركت درمي آورد تا سازگاري بهتري بين مددجو ومحيط وي ايجاد شود

در مددكاري فردي نحوه رابطه با مددجو به صورت

Face to face يا چهره به چهره است.

هدف ها در مددکاری اجتماعی (فردی):

   عملکرد مددکاری اجتماعی یک روش بالینی است به این معنی که نتیجه وهدف یک روند درمانی به شرح ذیل است :

 

1-کمک به افراد برای درک ظرفیت ها و محدودیت های خویش

از وظایف عمده مددکاران در کار با مددجو آن است که نیروهای بالقوه و استعدادهای فردی را شناسایی کند، تا با استفاده از نیروها و استعداد فرد او را به جهتی سوق دهند که بتواند مستقلاً از ادارۀ زندگی برآید. از سوی دیگر آنها را به مددجو نشان دهد و از سوی دیگر در جهت مرتفع ساختن آنها برآید.

2-کمک به فرد برای درک انگیزه ها و موفقیت های خویش

درجهت قادرسازی مددجو و ایجاد انگیزۀ تغییر در وی می باید از موفقیت ها و نکات مثبتی که در زندگی فرد وجود داشته یا وجود دارد استفاده نمود تا در فرد، روندهای حرکت به سوی پیشرفت نمودار شود از سوی دیگر شناسایی انگیزهای فرد و استفاده از آن برای قادر سازی فرد می تواند حائزاهمیت باشد.

3-کمک به فردبرای درست اندیشیدن درمورد مشکلاتش و درک واقعیت ها

تعداد زیادی از مشکلات مددجویان از آنجا حاصل می گردد درکی واقع بینانه از مشکل در ایشان حاصل گردیده است. از این جهت مددکار می تواند نقش بینش و بصیرت دهنده  داشته باشد که از بصیرت می تواند در جهت روشن نمودن ابعاد گوناگون مشکل باشد تا فرد بتواند با تفکری منسجم به یافتن راه حل بهتر قادر گردد.

4-کمک به افراد برای دسته بندی مشکلات و تعیین اولویت هــا      مشکلات در اکثر مواقع به گونه ای پیچیده است که به منظور کار با مددجو بخشی از آن را برگزیده و برای حل آن برنامه ای منسجم تدوین کرد. پس در کار با مددجو این مسئله حائزاهمیت است که بتوان اولویت های کار با مشکل را مشخص نموده و برروی تک تک آنها کار نمود.

5-کمک به فرد برای آشنایی با منابع فردی و اجتماعی و راهنمایی مددجو جهت چگونگی بهره بری از آن

مددکار اجتماعی برای اینکه بتواند ابعاد مختلف مشکل مددجو را حل نماید باید از منابع گوناگون آگاهی داشته باشد و بتواند با موسسات و کانون هایی که جهت حل مشکل و ایفای منابع می توانند نقش به سزایی داشته باشد، ایجاد ارتباط نموده و آنها را به مددجو بشناساند و راه بهروری از این منابع را برای مددجو هموار نماید.

6- تهیه و تدوین طرح کمکی برای حل مشکل

از دیگر اقداماتی که مددکار اجتماعی موظف به اجرای آن است ، این مسئله است که مددکار با توجه به ابعاد گوناگون مشکل و شناخت وی از شخص ، موقعیت مشکل و جریان کار و علل ، طرح و برنامه ای را جهت حل مشکل تدوین نماید.

7- سوق دادن مددجو به سمت استقلال و قادرسازی و تقویت قدرت تصمیم گیری در وی

مددکار اجتماعی با شناسایی استعدادهای فرد و هموارنمودن راه برای استفاده از این استعداده ، مددجو را به سمتی سوق می دهد که او بتواند درجهت حل مشکل و گام نهادن درجهت استقلال اقدام نماید. در واقع باید این اعتماد به نفس را در فرد ایجاد کرد که بتواند راجع به آینده و فردای خود تصمیم بگیرد.

8-کمک به فرد برای افزایش مقاومت او در برابر مشکلات جدید

مددجو، با شناسایی توانمندی های خود از سویی با شناسایی نقاط ضعف و محدودیت هایش می تواند مقاومت بیشتری در برابر ضعف هایش اعمال نماید. درواقع هرچه مددجو قدرت کارآموزی خود را بیشتر احساس کند و کنترل بیشتری را نسبت به محیط اعمال نماید می تواند قوی تر با موقعیت برخورد نماید.

9- از دیگر مسئولیت های مددکار در کاربا مددجویان ایجاد شناختی درست و واقع بینانه است.

در مددجو باید به گونه ای شناخت درست و واقع بینانه ایجاد شود که منجر به بروز رفتار و قضاوتی عادلانه و منصفانه گردد.

10- بالا بردن شناخت در مددجو

می توان توانایی تحلیل موقعیت ها و توان پیش بینی در او را افزون گردانید.

11- مددکاراجتماعی باید در مددجوقدرت توان و کنترل هیجانات عاطفی را ایجاد نماید

به مددجوالقا نمایدکه این هیجانات وعواطف رابه روش صحیح وجامعه پسندبروزدهد.

12- مددجو باید بتواند بین ساختارهای مختلف شخصیت تعادل ایجاد نماید

به گونه ای که خود فرد بتواند بدرستی روابط میان دو ساختار شخصیت برسد و ایجاد تعادل در فرد با کاهش نگرانی ها و اضطراب ها همراه است .

13- مددکار باید در فرایند کمک به فرد برای کسب ارتباطات مناسب مددجو

با افراد و گروههای جامعه کوشا باشد و در امر تسهیل برقراری روابط و استفاده از نقاط مثبت و توانمندیهای فردی دراین ارتباط استفاده کند.

14- از جمله وظایف عمده مددکار در کار با مددجویان اقدام در زمینه تقویت نقش ها

حل تعارضات فرد و افزایش کارکرد اجتماعی فرد است . (2)

اصول مددكاري اجتماعی فردي

اصل فرديت قائل شدن براي مددجو

اصل پذيرش مددجو به عنوان يك انسان با تمام خصوصياتي كه دارد

اصل ايجاد رابطه حرفه اي دوجانبه بين مددكار و مددجو

اصل رازداري حرفه اي confidentiality_secrecy

اصل خودشناسي مددكار؛ يعني اطلاع مددكارازكمبودها و نقاط ضعف خودش geology

اصل مشاركت مددجو در فعاليتها participation

اصل كنترل احساساست مددكار

اصل احترام به احساسات مددجو

اصل عدم پيشداوري درباره مددجو و محكوم نكردن او

مددجو

(client):مددجوعبارت است ازفرد، خانواده، گروه، جامعه كه به دلايلي نيازمند خدمات حرفه اي مددكاراجتماعي است. مددجو به مددكاراجتماعي معنا مي بخشد وزمينه فعاليتهاي حرفه اي مددكار را مهيا مي سازد.مددجوانساني است كه داراي مشكلاتي مي باشد كه نتوانسته شخصاًمعضل پيش آمده را حل نمايد. مددجوخود نيز داراي دومفهوم است:"مفهوم عام"و"مفهوم خاص"."مفهوم عام" مددجو به هر پديده اي كه درمقابل مددكار قرار مي گيرد اطلاق مي شود.اين پديده ممكن است يك انسان نيازمندويا يك معضل اجتماعي و يا يك طرح تحقيقاتي باشد. مددجوبه"مفهوم خاص"همان برداشتي كه ازاصطلاح "مورد"استنباط مي شودودرهمين رابطه case work(case stud) به معني كاربا يك مورد وبا مددكار فردي تبيين مي شود . مددجو فردي است با خصوصيات مربوط به سن وجنس خود، خصوصيات فرهنگي جامعه وبسياري خصوصيات مشترك با افراد ديگر، به خصوص باهمكاران وهمسالان خودش.هيچ كدام از مشخصات يك فرد با فرد ديگر همانند نيست وحتي خاص خود اوست. به عبارت ديگر هر فرد مشخصات خاص خود را دارد كه تا حدودي از مشخصات افراد ديگر متفاوت است. حتي اثرانگشت دو نفر با هم يكي نيست.اگر بخواهيم برخي ازاين خصوصيات رابشماريم، بايد به خصوصيات جسمي ، رواني ، عصبي ، تجربيات گذشته ، شرايط محيط زندگي ، خصوصيات شخصيتي وبلأخره عكس العملها، هدفها وآرزوهاي او اشاره كرد.

مشكل

(problem):مشكل همان عاملي است كه موجب ارجاع واي مرا جعه مددجوبه مددكارمي شود. مشكل عامل ارتباطي بين مددكارومددجواست. دريك تعريف ساده وروشن ازمشكل مي توان گفت كه "مشكل آن چيزي است كه برروي كاركرداجتماعي فرد،گروه يااجتماع اثرمي گذارد". مشكل نيازهايي است كه به طور كافي يا به صورت قابل قبول برآورده نشده است در نتيجه آن نوعي عدم تعادل در روابط فرد يا گروه يا جامعه باجهان اطراف پديدارميشود مشكل وضعيت وموقعيت وشرايطي است كه فرد، گروه يا جامعه را در بر مي دارد و دراثرآن فعاليتها وتوانايي ها و رفتارمعمولي فرد قادربه مقابله و حل آن نمي باشد و ضرورت استفاده از نيروهاي نهاني ، جمعي ، كمكي يا ذخيره اي را موجب مي شود . هر مشكلي معمولاً علّتي دارد كه خود آن علّت مي تواند معلول و زيرساخت ديگري باشد.

 

ویژگیهای مشکل  

با نيازهاي انساني ارتباط دارد. 

همواره طبيعتي پويا دارد وتحت تأثيرعوامل محيطي تغييرمي كند

داراي علّت ياعلتّهاي مختلف است. 

وجود مشكل به شخصّيت و طرز تلقي فرد بستگي دارد. 

مشكلات غالباً داراي سابقه اند ولي گاهي بدون زمينه قبلي به وجود مي آيند.

 

اقسام مشکل

جسماني(نابينايي ، اختلال دراندامهاي حركتي و...) 

رواني(افسردگي ، جنون جواني و...) Mental 

عاطفي- رواني(كينه توزي، حسادت شديد و...) 

اقتصادي(فقر، بيكاري، ورشكستگي و...) 

فرهنگي(بي سوادي، عدم آگاهي ، اختلالات قومي و...) Cultural 

اجتماعي(اعتياد، بزهكاري، فحشا و...) Social

 

خدمات اجتماعي

(social service ):خدمات اجتماعي فعاليتي حرفه اي كه به افراد، گروهها وجوامع به منظوربالا بردن ظرفيت آنها درانجام تكاليف و وظايف اجتماعيشان در چارچوب اصول وقوانين جامعه عرضه مي شود . خدمات اجتماعي وسيله اي براي تحقق ارتباط سازنده بين فرد وجامعه است. خدمات اجتماعي عبارت است ازمجموعه اي از فعاليتهاي سازمان يافته كه ازطريق سازمانهاي رفاهي - اجتماعي به مراجعين و متقاضيان عرضه مي شود تا زمينه رضايت مندي وبهروزي آنها را فراهم سازد. 

رفاه اجتماعي

(social welfare):رفاه اجتماعي شامل مجموعه اي متشكل از خدمات، مؤسسات ونهادهاي اجتماعي است كه هدف آن كمك به افراد جامعه، گروه هاي مختلف وخانواده ها به منظور توفيق آنها براي وصول به يك زندگي مطلوب مي باشد . كه به دو گونه متفاوت"اضطراري" و " نهادي" تقسيم بندي مي شود. رفاه اجتماعي مجموعه اي از تدابير و سياستهايي است كه در قالب برنامه هاي مختلف جامعه ارائه مي شود و يا به قول هاري كاسيد براي حفظ و نگهداري و بهبود منابع به كارگرفته مي شود. رفاه اجتماعي نظامي ازقوانين ، برنامه ها ، كمك ها وخدماتي است كه ازطريق تقويت ، اطمينان وايجاد امكانات به نيازهاي اولّيه مردم جواب مي دهد ؛ اين نظام همواره در جهت جوابگويي تغييرات جامعه و گسترش انتظارات و توقعّات روزافزون مردم ، تغيير كرده است.

تأمين اجتماعي

(social security):اصطلاح تأمين اجتماعي بيانگرتأمين درآمدي است كه به هنگام قطع درآمد بعللي ازقبيل بيكاري، بيماري، يا حادثه جايگزين آن مي شود وهمچنين تأمين درآمد براي كساني كه به علّت پيري بازنشسته شده اند و نيز كساني كه به سبب مرگ شخص ديگري ازحمايت محروم مانده اند. براي تأمين اجتماعي دومفهوم كّلي وجود دارد "مفهوم خاص"و"مفهوم عام". مفهوم خاص تأمين اجتماعي كه غالباً مرادف با"بيمه هاي اجتماعي"به كار مي رود كه مراد از آن تأمين اقتصادي و يا به بيان ديگرتضمين اقتصادي افراد در مقابل برخي عوامل و پديده هاست كه معمولاً ازطريق قراردادهاي حقوقي و با نظارت دولت هاانجام مي گيرد. مفهوم عام تأمين اجتماعي كه منظورازآن فراهم آوردن كلّيه ضروريات زندگي براي تمام اقشار جامعه است به نوعي كه تأمين كننده نيازهاي مادي و معنوي انسانها در حّد متعارف باشد.

اقدام اجتماعي

(social action):مددكاراجتماعي دراين روش، نقش"كارشناس"رابازي مي كند وسعي دارد با بررسي هاي كارشناسي برنامه هاي رفاهي خود را در قالب بخشنامه،آئين نامه و يا قانون و پس ازتصويب مراجع ذيصلاح و در سطح كلان به جامعه عرضه نمايد.

درمان

(therapy):حمايت ومحركي براي استفاده از تمام توانائي هاي مددجو براي تصميم گيري واقدام براي رسيدن به نتيجه قطعي و نهايي پس در چنين فرايندي شخص مددجو به شدت فعال است و مددكار زمينه لازم را ايجادمي كند تا مددجو فعاليت لازم را داشته باشد.

مصاحبه

(interview):مصاحبه رابطه اي چهره به چهره وكلامي براي گردآوري اطلاعات و به منظورشناخت ويژگي هاي افراد صورت مي گيرد . مصاحبه ابزاري است كه مددكار در برقراري يك رابطه مناسب جهت درك احساسات و بيان دروني مددجو واحساسات دروني مددجو فراهم مي كند.

 

روشهاي مددكاري فردي يا كاربا فرد

فرد داراي مشكلات اجتماعي ، يا خودش به مددكارمراجعه مي كند و مشكلش را مي گويد و يا مددكار متوجه مشكلات او مي شود

فرد داراي مشكل(مددجو)

 Case (client)  

مشكل problem  

مددكاراجتماعي social work  

منابعي كه در حل مشكل مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

درتمام حرفه هاي خدماتي مانند پزشكي ، مددكاري ، مشاوره و

ارائه خدمت مراحلي دارد كه بسيار شبيه هم هستند.

تكنيك هايي كه درمددكاري فردي ازآن استفاده مي شود

مصاحبه interview  

مشاهده observation  

بازديد ازمنزل و مؤسسات home visit  

مشاوره counselor

مراحل ارایه خدمت درمددكاري اجتماعي

مطالعه case study

تشخيص assessment _ diagnosis

تهيه برنامه كمكي يا درماني  

اجراي برنامه كمكي يا درماني  

ارزيابي برنامه هاي انجام شده  

گزارش نويسي درمددكاري فردي

   به معني ثبت وقايع و تهيه مجموعه اي ازحقايق است و بايد به نحوي نوشته شود كه هم براي نويسنده هم براي كساني كه آن را مي خواند، قابل درك باشد

پيگيري. گزارش نويسي ازنظرشكل و محتوي ممكن است متفاوت باشد. مانند گزارش نويسي( ساده يا مفصل،رسمي يا غير رسمي ، كوتاه يا بلند ، تحقيقي يااداري ، وقايع نگاري،توصيفي،تحليلي ). گزارش نويسي درمددكاري فردي رامي توان انعكاس آنچه كه درمراحل مختلف كار با مددجوانجام مي شود، دانست. دراصل وسيله اي است براي انتقال اطلاعات از يك مددكار يا مؤسسه، به مددكار يا مؤسسه خدمات اجتماعي ديگري كه مددجو جهت پيشگيري امورحرفه اي به آنجا فرستاده مي شود. (3)

 

 

1-      http://behzist.persianblog.ir/post/106

2-      http://www.mehrazar.org/services/solitary-social-work/solitary-social-work.html

3-      http://eloquent.persianblog.ir/post/19

 

 

 

:: کلیه حق و حقوق این سایت محفوظ و در اختیار پیشگامان داده پرداز شایا می باشد ::